حرفهای دلم...(حرفهای من بامحبوبم)
نخستین ستاره ای بودی که درعرش به خورشیدنبوت رسیدی،ستاره ای نیلی به رنگ جراحت آسمان وزخم زمان.
ای ام ابیها!ای مهربان ترین مادر،حبیبه ی حق وشفیعه ی حشر!پدرومادرم فدای پینه ی دستهایت باد،تو محور آسیای ایثاری و اولین علت خلقت.
ای مادر رسالت و همتای ولایت! به روزهایی می اندیشم که پس از واقعه ی عظیم غدیر با حسنین به خانه ی اهل مدینه میرفتی و با بیان وحیانی خویش حجت الهی را بر غافلان، تمام میکردی و بدین
سان از آغاز حمایت از ولایت، سرلوحه ای خصایل آسمانی ات بود.
غبارغم ازسیمای زیبای علی می زدودی و بر زخم های فزون از ستاره ی پیکرش که نشان از رزم باطل داشت،مرهم می نهادی. فتوحات مولا، رهین مهربانی توست. هنوزخطبه های رسایت سراج راه مجاهدان است وبر آفاق تاریخ می تابد، پاره ی تن رسول بودی و یگانه یاور یکتا امیر عاشقان. تلألو ذوالفقار علی، وامدار عزم و عزت تو بود،آنگاه که بر بی بصیرتان و دنیاپرستان غضب می کردی، غضبناکی آفریدگار قادر آشکار می شد. رضای تورضای حق بود و با خرسندی ات، تمام اهل عرش و ساکنان قدس، قرین شعف می شدند.